مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت صد و دوازده
زمان ارسال : ۷۳ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
معصومه توی آشپزخانه مقابل همسر و دو پسرش نشسته بود. مینا درسا را روی کانتر آشپزخانه نشانده و سعی میکرد بالاخره او را قانع کند که شام بخورد! هر قاشق غذایی که توی دهان دخترش میگذاشت، سر جای چرخی میخورد و به خانوادهی همسرش نگاه میکرد. همین چند دقیقهی پیش مادرشوهرش خبر بارداری تازه عروس خانواده را به بقیه داده بود و حالا همه متعجب در سکوت فرو رفته بودند. هنوز هیچکس هیچ واکنشی نشان
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
عطا میخواد***بگیره😂
۲ ماه پیشمنیر
00حلا چی میشه؟ 🤔
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چی میشه...🤔
۲ ماه پیشPrya
00عععععههه من چرا اول ۱۱۳ رو خوندم!!🤕اینو الان دیدممممم
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خب خداروشکر که متوجه شدی🤩
۲ ماه پیشنیلوفرسامانی
00یا خدا🤣 عطا خروجی ها رو بست...😂😂
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
😂😂
۲ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 005-یه پایان عالی مثل دژاوو 😍میدونم تو میتونی😍💋6- صد درصد اولش شوکه میشدم ولی بعدش خوشحال 😍7-آره آرم میشدم خیلی قشنگ حرف زد و خیلی قشنگ پشت کاری کرده مونده و حمایت میکنه😍😍
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چه عجب یه نفر گفت معین اوکی بوده😩💚
۲ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 001-امشب بخونم ببینم چی میشههه😍😁🙈2-نههه😍😍و دوست دارم فصل سوم داشته باشد 🙈3-حس میکنم کاره فرهاد 🙈چونکه خیلی دوست داشت معین دست عطا بی افته حالا که خودش نمیتونه چیزی بگه😎4-نمیدونم 🤷 ♀️
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
بله کار فرهاد بود. خیلیها گفتن و مرسی از خانوم «م» که اولین گفت😍
۲ ماه پیشستاره
10آخر پارت بسیاردهشتناک وترسناک ودلهره آورو....گناه داره معین بود😂😂😂
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
یه لحظه بدجور خون به مغز عطا رسید😆
۲ ماه پیشستاره
10سلام،ممون ازرمانت،قلمت،بااین همه مشغله ومسئله،منم میشه باچیزای کوچیک خوشم،نسبت به خوراکی همیشه ذوق دارم مث بچه ها،خیلی هم قشنگه که آدم باچیزای کوچیک خوشحال وقدردان،طرفتم راحته برای خوشحال کردنت😉😂😍
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سلام عزیزم💚آره واقعا خیلی راحته🤭 کلا غذا احساسات برانگیزه بخدا... غذا خیلی خوبه... غذا مهربونه... قربونت برم غذا💚
۲ ماه پیشآمینا
10۴.معین میگه آقای مظفری حق باشماست ما باید آشنامیشدیم ولی خوب من مردم فریال هم زنم بوده حلالم بوده خواستم کردم بچه نخواستم ولی شده😅عطاهم جرش میده انا لله انا...۵صحنه پایانی فرهاد از گریه بچش نق بزنه..
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چرا باید صحنهی پایانی رمان واسه فرهاد میرزا باشه؟؟؟😂😂 معین و فریال چه کارن اینجا؟
۲ ماه پیشحنا
10دیگه ما سرمون نمیشه فعلا فرهاد ارجحیت داره به معین ،اصن ما بخاطر فرهاد اینجاییم 😂
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
یعنی ببین وقتشه دیگه من بزنم هَشتک و پَشتک این فرهاد رو بهم بریزم هم خیال شما راحت بشه هم خودم یه نفس راحت بکشم😂
۲ ماه پیشحنا
10فرهاد به گلشن گفت خودم نتونستم ولی عطا باید حالشو بگیره ،،پنچر کردن کار خودشه ،،لایک داری فرهاددددددد
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چرا انقدر خوشتون اومده فرهاد معین رو توی چنگ عطا گیر انداخته؟؟😂
۲ ماه پیشحنا
10بدبخت شدی معین ،
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
🤭
۲ ماه پیشایلما
10۱دلم سوخت براش یعنی شوکه شدم از واکنش عطا انگاربخواد دزدبگیره۲نه عزیزم فولیم😁۳فرهاد یا مرتضی ۴بگه زن خودمه ب کسی ربطی نداره 😂۵یه دورهمی صمیمی و یه حس وحال خوب۶شوکه میشدم ۷برای من ک اصلا ب هیچ وج ه
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
۴همینو سعی میکنه با نهایت احترام بگه😍۷چطور باید رفتار میکرد که اوکی بود؟
۲ ماه پیشایلما
10خدا رحم کنه ب معین دوئل بین عطا و دامادش 😂😂فاتحه ت خوندس آقای امینی
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
درسته عطا خیلی مقتدره ولی آقای امینی خوب بلده از پس خودش بر بیاد😅
۲ ماه پیشنشمین
10یعنی مرتضی بود یا فرهاد ماشین و پنچر کرد ب احتمال زیاد فرهاده .آخر رمان دوست دارم قمرالملوک و عطا خبر پسر دار شدن فرهاد بشنون ب قول عطا بچه فرهاد قند قند ذوق فرهاد موقع بچه دار شدن دیدن داره
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
یعنی من بزنم یه بلایی سر این فرهاد بیارم که انقدر نگید فرهاد😂
۲ ماه پیشfafa
۳۰ ساله 10سلام آزاده جون خوش قلم و خوش انرژی... فقط اومدم بگم که بی نظیری دختر... رمانت انقد خوبه که تموم نشده دلتنگش میشم... واقعا خودت و قلمت عالی هستین.
۲ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
سلام عزیزم ممنونم😍 شما ها هم عالی هستید و انرژی که دارم از انرژی شما مخاطبین قشنگمه🥰
۲ ماه پیش
Zahra
۲۵ ساله 00یا خدا درای خروجی رو بستن😱😱